و این هاست حرف هایی که هر کس برای نگفتن دارد...

همزبانان گنگی بودیم مخاطب نگفتن های هم . و کارمان کتمان همدیگر . سکوت بر سر غوغای طاقت فرسای کلمات ...

و این هاست حرف هایی که هر کس برای نگفتن دارد...

همزبانان گنگی بودیم مخاطب نگفتن های هم . و کارمان کتمان همدیگر . سکوت بر سر غوغای طاقت فرسای کلمات ...

همان که گفتیم « آسان است » ، همان بود...!

شب ، شبی بیکران بود
دفتر و جزوه مان پاره پاره ،
چشم ها خیس و گریان ،
ز استاد و نمره بسی ترسمان بود !
غریبه که نیستی عزیزم ،
شب امتحان بود ...

    * * *
شبی آمد که یادی از خدا بود !
در آن شب جملگیمان پاک و زاهد ،
دل از یاد رخ دلبندکان گویی جدا بود !
نماز و سجده و اسماء اعظم
به یاد روزهای بی خیالی ،
جدا از خنده و دیوانگی ها ،
کنون « العفو یا رب » توبه مان بود !

    * * *
ولی امشب یه جور دیگری بود
خودمان نیز می کردیم تعجب !
چرا امشب دگرگون حالمان بود ؟
ز چه رفتارمان چون آدمان بود !

    * * *
میان جزوه های نانوشته ،
میان درس هایی که نخواندیم ،
چه ساعت ها که با خود فکر کردیم ،
چرا خاک سیاه بر سر فشاندیم ؟!
چرا کاری بکردیم ما که امشب ،
چنان چون خر به گِل اینگونه ماندیم ؟!

    * * *
فرار عقربه از چنگ ساعت ،
همی بگذشت پی در پی دقایق
زمان چابک تر است انگار امشب
و ما را حالتی چون غرقه قایق !

    * * *
هنوز از این کتاب فصلی بمانده ،
هنوزم جزوه ها ناخوانده مانده ...

    * * *
و این درسی که دشمن بود آن شب ،
همان درسی که پیچاندیم استادش ، همان بود !
همان « بیخیک بابا ، جدی نگیرش » !
همان که گفتیم « آسان است » ، همان بود !

    * * *
خروسخوان از سحر فریاد می داد
دگر اکنون شبمان رفته بر باد
سیاهی رخت بر بسته از این شب ،
سپیدی سحر می کرد بیداد !
و ما دلهایمان در سینه لرزان ،
و ما دستان و پاهامان ، رعشه
فشار خونمان هر دم می اُفتاد !

    * * *
چقدر نا آشنایند این سوالات !
چه بد خط می نویسد آن جلویی !
چه برقی میزند چشم مراقب !
چه خون آشام مانند است استاد !

    * * *
در آن هاگیر و واگیر از درونم ،
شنیدم که ندایی ناله سر داد
در آن آشفته بازار ندامت ،
صدایی این چنین می کرد فریاد :
« گشادی کردی و این بود نتیجش ،
خودت کردی که لعنت بر خودت باد .»

« محمد »

... و این قصه هر ترم تکرار میشه ، ولی افسوس که آدم شدن رو تا ترم بعد به تعویق میندازم...!

 

       عزت زیاد

 

پ.ن.1 : استفاده از این مطلب در وبلاگ ها ، وب سایت ها ، مجلات  و کتاب های درسی (!) فقط با ذکر منبع مجاز است. من که دستم به کسی نمیرسه ، دیگه مرام خودتون...